کد مطلب:360 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:411

احکام خمس
1751 در هفت چیز خمس واجب می شود: اول: منفعت كسب. دوم: معدن. سوم: گنج.چهارم: مال حلال مخلوط به حرام. پنجم: جواهری كه به واسطه غواصی، یعنی فرو رفتن در دریا به دست می آید. ششم: غنیمت جنگی. هفتم: زمینی كه كافر ذمی از مسلمان بخرد. و احكام اینها مفصلا گفته خواهد شد.



1- منفعت كسب

1752 هرگاه انسان از تجارت یا صنعت یا كسبهای دیگر مالی به دست آورد،اگرچه مثلا نماز و روزه میتی را به جا آورد و از اجرت آن مالی تهیه كند، چنانچه از مخارج سال خود و عیالاتش زیاد بیاید، باید خمس، یعنی پنج یك آن را به دستوری كه بعدا گفته خواهد شد بدهد.



1753 اگر غیر از كسب، مالی به دست آورد، مثلا چیزی به او ببخشند، واجب نیست خمس آن را بدهد، اگر چه احتیاط مستحب آن است كه اگر از مخارج سالش زیاد بیاید، خمس آن را هم بدهد.



1754 مهری كه زن می گیرد خمس ندارد. و همچنین است ارثی كه به انسان می رسد. ولی اگر مثلا خویشاوند دوری داشته باشد و نداند چنین خویشی دارد، احتیاط مستحب آن است كه خمس ارثی را كه از او می برد، اگر از مخارج سالش زیاد بیاید بدهد.



1755 اگر مالی به ارث به او برسد، و بداند كسی كه این مال از او به ارث رسیده خمس آن را نداده، باید خمس آن را بدهد. و نیز اگر در خود آن مال خمس نباشد ولی انسان بداند كسی كه آن مال از او به ارث رسیده، خمس بدهكار است،باید خمس را از مال او بدهد.



1756 اگر به واسطه قناعت كردن چیزی از مخارج سال انسان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد.



1757 كسی كه دیگری مخارج او را می دهد، باید خمس تمام مالی را كه به دست می آورد بدهد، ولی اگر مقداری از آن را خرج زیارت و مانند آن كرده باشد، فقط باید خمس باقی مانده را بدهد.



1758 اگر ملكی را بر افراد معینی، مثلا بر اولاد خود وقف نماید، چنانچه در آن ملك زراعت و درختكاری كنند و از آن چیزی به دست آورند و از مخارج سال آنان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهند.



1759 اگر مالی را كه فقیر بابت خمس و زكات و صدقه مستحبی گرفته، از مخارج سالش زیاد بیاید، واجب نیست خمس آن را بدهد. ولی اگر از مالی كه به او داده اند منفعتی ببرد، مثلا از درختی كه بابت خمس به او داده اند میوه ای به دست آورد، چنانچه درخت را برای منفعت بردن و كسب نگه داشته باشد، باید خمس مقداری كه از مخارج سالش زیاد می آید بدهد.



1760 اگر با عین پول خمس نداده جنسی را بخرد، یعنی به فروشنده بگوید این جنس را به این پول می خرم، یا در وقت خریدن قصدش این باشد كه از پول خمس نداده عوض آن را بدهد، چنانچه حاكم شرع معامله پنج یك آن را اجازه بدهد، معامله آن مقدار صحیح است و انسان باید پنج یك جنسی را كه خریده به حاكم شرع بدهد، و اگر اجازه ندهد، معامله آن مقدار باطل است. پس اگر پولی را كه فروشنده گرفته از بین نرفته، حاكم شرع خمس همان پول را می گیرد، و اگر از بین رفته، عوض خمس را از فروشنده یا خریدار مطالبه می كند.



1761 اگر جنسی را بخرد و بعد از معامله قیمت آن را از پول خمس نداده بدهد و در قت خریدن هم قصدش این نباشد كه از پول خمس نداده عوض را بدهد، معامله ای كه كرده صحیح است. ولی چون از پولی كه خمس در آن است به فروشنده داده، به مقدار پنج یك آن پول به او مدیون است، و پولی را كه به فروشنده داده اگر از بین نرفته، حاكم شرع پنج یك همان را می گیرد، و اگر از بین رفته، عوض آن را از خریدار یا فروشنده مطالبه می كند.



1762 اگر مالی را كه خمس آن داده نشده بخرد، چنانچه حاكم شرع معامله پنج یك آن را اجازه ندهد، معامله آن مقدار باطل است و حاكم شرع می تواند پنج یك آن مال را بگیرد، و اگر اجازه بدهد، معامله صحیح و خریدار باید مقدار پنج یك پول آن را به حاكم شرع بدهد، و اگر به فروشنده داده، می تواند از او پس بگیرد.



1763 اگر چیزی را كه خمس آن داده نشده به كسی ببخشند، پنج یك آن چیز مال او نمی شود.



1764 اگر از كافر یا كسی كه به دادن خمس عقیده ندارد، مالی به دست انسان آید، واجب نیست خمس آن را بدهد.



1765 تاجر و كاسب و صنعتگر و مانند اینها از وقتی كه شروع به كاسبی می كنند، یك سال كه بگذرد باید خمس آنچه را كه از مخارج سالشان زیاد می آید بدهند. و كسی كه شغلش كاسبی نیست، اگر موقعی كه فایده برده بگذرد، باید خمس مقداری را كه از خرج سالش زیاد آمده بدهد.



1766 انسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد،و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تاخیر بیندازد. و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار دهد، مانعی ندارد.



1767 كسی كه مانند تاجر و كاسب باید برای دادن خمس، سال قرار دهد، اگر منفعتی به دست آورد و در بین سال بمیرد، باید مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت كسب كسر كنند و خمس باقی مانده را بدهند.



1768 اگر قیمت جنسی كه برای تجارت خریده بالا رود و آن را نفروشد و در بین سال قیمتش پایین آید، خمس مقداری كه بالا رفته بر او واجب نیست.



1769 اگر قیمت جنسی را كه برای تجارت خریده بالا رود و به امید این كه قیمت آن بالاتر رود، تا بعد از تمام شدن سال آن را نفروشد و قیمتش پایین آید، خمس مقداری را كه بالا رفته بنابر احتیاط واجب باید بدهد، بلكه اگر به اندازه ای هم نگه داشته كه تجار معمولا برای گران شدن جنس آن را نگه می دارند، خمس مقداری را كه بالا رفته باید بدهد.



1770 اگر غیر مال التجاره مالی داشته باشد كه خمسش را داده یا خمس ندارد، مثلا به او بخشیده اند، چنانچه قیمتش بالا رود، اگرچه آن را بفروشد مقداری كه بر قیمتش اضافه شده خمس ندارد، ولی اگر درختی كه خریده نمو كند و بزرگ شود و یا گوسفندی كه خریده چاق شود، در صورتی كه مقصود او از نگهداری آنها این بوده كه از زیادتی عین آن سود ببرد، باید خمس آنچه را زیاد شده بدهد.



1771 اگر باغی احداث كند برای آن كه بعد از بالا رفتن قیمتش بفروشد، باید خمس میوه و نمو درختها و زیادی قیمت باغ را بدهد، ولی اگر قصدش این باشد كه از میوه آن استفاده كند، فقط باید خمس میوه را بدهد.



1772 اگر درخت بید و چنار و مانند اینها را بكارد، سالی كه موقع فروش آنها است، اگرچه آنها را نفروشد باید خمس آنها را بدهد، ولی اگر مثلا از شاخه های آن كه معمولا هر سال می برند استفاده ای ببرد و به تنهایی یا با منفعتهای دیگر كسبش از مخارج سال او زیاد بیاید، در آخر هر سال باید خمس آن را بدهد.



1773 كسی كه چند رشته كسب دارد، مثلا اجاره ملك می گیرد و خرید و فروش و زراعت هم می كند، چنانچه در هر رشته كسبی كه دارد، سرمایه و دخل و خرج و حساب صندوق جداگانه دارد، باید منافع همان رشته را حساب كند و خمس آن را بدهد،و اگر در آن رشته ضرر كند، از رشته دیگر جبران نمی شود. و اگر رشته های مختلف در دخل و خرج و حساب صندوق یكی باشند، باید همه را آخر سال یك جا حساب كند و اگر نفع داشت خمس آن را بدهد.



1774 خرجهایی را كه انسان برای به دست آوردن فایده می كند، از فایده كسر می شود و خمس ندارد.



1775 آنچه از منافع كسب در بین سال به مصرف خوراك و پوشاك و اثاثیه و خرید منزل و عروسی و جهیزیه دختر و زیارت و مانند اینها می رساند، در صورتی كه از شان او زیاد نباشد و زیاده روی هم نكرده باشد خمس ندارد.



1776 مالی را كه انسان به مصرف نذر و كفاره می رساند، جزو مخارج سالیانه است، و نیز مالی را كه به كسی می بخشد یا جایزه می دهد، در صورتی كه از شان او زیاد نباشد از مخارج سالیانه حساب می شود.



1777 اگر انسان نتواند یك جا جهیزیه دختر را تهیه كند و مجبور باشد كه هر سال مقداری از آن را تهیه نماید، یا در شهری باشد كه معمولا هر سال مقداری از جهیزیه دختر را تهیه می كنند، به طوری كه تهیه نكردن آن عیب است، چنانچه در بین سال از منافع آن سال جهیزیه بخرد، خمس ندارد.



1778 مالی را كه خرج سفر حج و زیارتهای دیگر می كند، اگر مانند مركب سواری باشد كه عین آن باقی است و از منفعت آن استفاده شده، از مخارج سالی حساب می شود كه در آن سال شروع به مسافرت كرده، اگرچه سفر او تا مقداری از سال بعد طول بكشد، ولی اگر مثل خوراكیها از بین رفته باشد، باید خمس مقداری را كه در سال بعد واقع شده بدهد.



1779 كسی كه از كسب و تجارت فایده ای برده، اگر مال دیگری هم دارد كه خمس آن واجب نیست، می تواند مخارج سال خود را فقط از فایده كسب حساب كند.



1780 اگر از منفعت كسب آذوقه ای كه برای مصرف سالش خریده، در آخر سال زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد. و چنانچه بخواهد قیمت آن را بدهد، در صورتی كه قیمتش از وقتی كه خریده زیاد شده باشد، باید قیمت آخر سال را حساب كند.



1781 اگر از منفعت كسب پیش از دادن خمس اثاثیه ای برای منزل بخرد، چنانچه در بین سال احتیاجش از آن برطرف شود، واجب است كه خمس آن را بدهد. و همچنین است زیور آلات زنانه، اگر در بین سال، وقت زینت كردن زنها به آنها بگذرد.



1782 اگر در یك سال منفعتی نبرد، نمی تواند مخارج آن سال را از منفعتی كه در سال بعد می برد كسر نماید.



1783 اگر در اول سال منفعتی نبرد و از سرمایه خرج كند و پیش از تمام شدن سال منفعتی به دستش آید، می تواند مقداری را كه از سرمایه برداشته از منافع كسر كند.



1784 اگر مقداری از سرمایه از بین برود و از باقی مانده آن منافعی ببرد كه از خرج سالش زیاد بیاید، می تواند مقداری را كه از سرمایه كم شده بردارد.



1785 اگر غیر از سرمایه چیز دیگری از مالهای او از بین برود، نمی تواند از منفعتی كه به دستش می آید آن چیز را تهیه كند، ولی اگر در همان سال به آن چیز احتیاج داشته باشد، می تواند در بین سال از منافع كسب آن را تهیه كند.



1786 اگر در اول سال برای مخارج خود قرض كند و پیش از تمام شدن سال منفعتی ببرد، می تواند مقدار قرض خود را از آن منفعت كسر نماید.



1787 اگر در تمام سال منفعتی نبرد و برای مخارج خود قرض كند، می تواند از منافع سالهای بعد قرض خود را ادا نماید.



1788 اگر برای زیاد كردن مال یا خریدن ملكی كه به آن احتیاج ندارد قرض كند،نمی تواند از منافع كسب، آن قرض را بدهد، ولی اگر مالی را كه قرض كرده و چیزی را كه از قرض خریده از بین برود و ناچار شود كه قرض خود را بدهد، می تواند از منافع كسب قرض را ادا نماید.



1789 بنابر احتیاط واجب باید خمس مال حلال مخلوط به حرام را از عین همان مال بدهد. ولی خمسهای دیگر را می تواند از همان چیز بدهد یا به مقدار قیمت خمس كه بدهكار است پول بدهد.



1790 تا خمس مال را ندهد نمی تواند در آن مال تصرف كند، اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشد.



1791 كسی كه خمس بدهكار است، نمی تواند آن را به ذمه بگیرد، یعنی خود را بدهكار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرف كند، و چنانچه تصرف كند و آن مال تلف شود، باید خمس آن را بدهد.



1792 كسی كه خمس بدهكار است اگر با حاكم شرع مصلاحه كند، می تواند در تمام مال تصرف نماید، و بعد از مصالحه، منافعی كه از آن به دست می آید مال خود اوست.



1793 كسی كه با دیگری شریك است، اگر خمس منافع خود را بدهد و شریك او ندهد و در سال بعد از مالی كه خمسش را نداده برای سرمایه شركت بگذارد، هیچ كدام نمی توانند در آن تصرف كنند.



1794 اگر بچه صغیر سرمایه ای داشته باشد و از آن منافعی به دست آید، بنابر احتیاط واجب بعد از آنكه بالغ شد باید خمس آن را بدهد.



1795 انسان نمی تواند در مالی كه یقین دارد خمسش را نداده اند تصرف كند،ولی در مالی كه شك دارد خمس آن را داده اند یا نه، می تواند تصرف نماید.



1796 كسی كه از اول تكلیف خمس نداده، اگر ملكی بخرد و قیمت آن بالارود، چنانچه آن ملك را برای آن نخریده كه قیمتش بالا رود و بفروشد، مثلا زمینی را برای زراعت خریده است، اگر پول خمس نداده را به فروشنده داده و به او گفته این ملك را به این پول می خرم، در صورتی كه حاكم شرع معامله پنج یك آن را اجازه بدهد، خریدار باید خمس مقداری كه آن ملك ارزش دارد بدهد. و همچنین است بنا بر احتیاط واجب اگر چیزی را كه خریده از اول قصد داشته كه پول خمس نداده را عوض آن بدهد.



1797 كسی كه از اول تكلیف خمس نداده، اگر از منافع كسب چیزی كه به آن احتیاج ندارد خریده و یك سال از خرید آن گذشته، باید خمس آن را بدهد، و اگر اثاث خانه و چیزهای دیگری كه به آنها احتیاج دارد مطابق شان خود خریده، پس اگربداند در بین سالی كه در آن سال فایده برده آنها را خریده، لازم نیست خمس آنها را بدهد. و اگر نداند كه در بین سال خریده یا بعد از تمام شدن سال، بنابر احتیاط واجب باید با حاكم شرع مصالحه كند.



2- معدن

1798 اگر از معدن طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فیروزه،عقیق، زاج، نمك و معدنهای دیگر چیزی به دست آورد، در صورتی كه به مقدار نصاب باشد، باید خمس آن را بدهد.



1799 نصاب معدن بنابر احتیاط 105 مثقال معمولی نقره یا 15 مثقال معمولی طلاست، یعنی اگر قیمت چیزی را كه از معدن بیرون آورده، بعد از كم كردن مخارجی كه برای آن كرده به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا برسد، بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بدهد.



1800 استفاده ای را كه از معدن برده، اگر قیمت آن به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا نرسد، خمس آن در صورتی لازم است كه به تنهایی یا با منفعتهای دیگر كسب او از مخارج سالش زیاد بیاید.



1801 گچ و آهك و گل سر شور و گل سرخ بنابر احتیاط واجب از معدن محسوب است و خمس دارد.



1802 كسی كه از معدن چیزی به دست می آورد باید خمس آن را بدهد، چه معدن روی زمین باشد یا زیر آن، در زمینی باشد كه ملك است یا در جایی باشد كه مالك ندارد.



1803 اگر نداند چیزی را كه از معدن بیرون آورده به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا می رسد یا نه، بنابر احتیاط واجب باید به وزن كردن یا از راه دیگر،قیمت آن را معلوم كند.



1804 اگر چند نفر چیزی از معدن بیرون آورند چنانچه بعد از كم كردن مخارجی كه برای آن كرده اند اگر سهم هر كدام آنها به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا برسد باید خمس آن را بدهند.



1805 اگر معدنی را كه در ملك دیگری است بیرون آورد آنچه از آن به دست می آید مال صاحب ملك است و چون صاحب ملك برای بیرون آوردن آن خرجی نكرده باید خمس تمام آنچه را كه از معدن بیرون آمده بدهد.



3- گنج

1806 گنج مالی است كه در زمین یا درخت یا كوه یا دیوار پنهان باشد و كسی آن را پیدا كند، و طوری باشد كه به آن گنج بگویند.



1807 اگر انسان در زمینی كه ملك كسی نیست گنجی پیدا كند، مال خود اوست و باید خمس آن را بدهد.



1808 نصاب گنج 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا است، یعنی اگر قیمت چیزی را كه از گنج به دست می آورد، بعد از كم كردن مخارجی كه برای آن كرده به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا برسد، باید خمس آن را بدهد.



1809 اگر در زمینی كه از دیگری خریده گنجی پیدا كند و بداند مال كسانی كه قبلا مالك آن زمین بوده اند نیست، مال خود او می شود و باید خمس آن را بدهد ولی اگر احتمال دهد كه مال یكی از آنان است، باید به او اطلاع دهد و چنانچه معلوم شود مال او نیست، باید به كسی كه پیش از او مالك زمین بوده اطلاع دهد و به همین ترتیب به تمام كسانی كه پیش از او مالك زمین بوده اند خبر دهد، واگر معلوم شود مال هیچ یك آنان نیست مال خود او می شود و باید خمس آن را بدهد.



1810 اگر در ظرفهای متعددی كه در یك جا دفن شده مالی پیدا كند كه قیمت آنها روی هم 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا باشد، باید خمس آن را بدهد ولی چنانچه در چند جا گنج پیدا كند، هر كدام آنها كه قیمتش به این مقدار برسد، خمس آن واجب است و گنجی كه قیمت آن به این مقدار نرسیده خمس ندارد.



1811 اگر دو نفر گنجی پیدا كنند كه قیمت سهم هر یك آنان به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا برسد، باید خمس آن را بدهند.



1812 اگر كسی حیوانی را بخرد و در شكم آن مالی پیدا كند چنانچه احتمال دهد كه مال فروشنده است، بنابر احتیاط واجب باید به او خبر دهد و اگر معلوم شود مال او نیست، باید به ترتیب، صاحبان قبلی آن را خبر كند، و چنانچه معلوم شود كه مال هیچ یك آنان نیست، اگرچه قیمت آن 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا نباشد، بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بدهد.



4- مال حلال مخلوط به حرام

1813 اگر مال حلال با مال حرام بطوری مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را ازیكدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن، هیچ كدام معلوم نباشد، باید خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقیه مال حلال می شود.



1814 اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را بداند ولی صاحب آن را نشناسد، باید آن مقدار را به نیت صاحبش صدقه بدهد و احتیاط واجب آن است كه از حاكم شرع هم اذن بگیرد.



1815 اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را نداند ولی صاحبش را بشناسد، باید یكدیگر را راضی نمایند و چنانچه صاحب مال راضی نشود، در صورتی كه انسان بداند چیز معینی مال اوست و شك كند كه بیشتر از آن هم مال او هست یا نه، باید چیزی را كه یقین دارد مال اوست به او بدهد، و احتیاط مستحب آن است مقدار بیشتری را كه احتمال می دهد مال اوست به او بدهد.



1816 اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد و بعد بفهمد كه مقدار حرام بیشتر از خمس بوده، چنانچه مقدار زیادی معلوم باشد، بنابر احتیاط واجب مقداری را كه می داند از خمس بیشتر بوده، از طرف صاحب آن صدقه بدهد.



1817 اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد، یا مالی كه صاحبش را نمی شناسد به نیت او صدقه بدهد، بعد از آنكه صاحبش پیدا شد بنابر احتیاط واجب باید به مقدار مالش به او بدهد.



1818 اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند كه صاحب آن از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتواند بفهمد كیست، به احتیاط واجب باید از تمام آنان تحصیل رضایت نماید، و اگر ممكن نگردید باید قرعه بیندازد و به نام هر كس افتاد مال را به او بدهند.



جواهری كه به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید

1819 اگر به واسطه غواصی یعنی فرو رفتن در دریا لؤلؤ و مرجان یا جواهر دیگری كه با فرو رفتن در دریا بیرون می آید بیرون آورند، روییدنی باشد، یا معدنی،چنانچه بعد از كم كردن مخارجی كه برای بیرون آوردن آن كرده اند، قیمت آن به 18 نخود طلا برسد، باید خمس آن را بدهند، چه در یك دفعه آن را از دریا بیرون آورده باشند یا در چند دفعه، آنچه بیرون آمده از یك جنس باشد یا از چند جنس، ولی اگر چند نفر آن را بیرون آورده باشند هر كدام آنان كه قیمت سهمش به 18 نخود طلا برسد فقط او باید خمس بدهد.



1820 اگر بدون فرو رفتن در دریا به وسیله اسبابی جواهر بیرون آورد و بعد از كم كردن مخارجی كه برای آن كرده قیمت آن به نخود طلا برسد بنابر احتیاط خمس آن واجب است. ولی اگر از روی آب دریا یا از كنار دریا جواهر بگیرد، در صورتی باید خمس آن را بدهد كه این كار شغلش باشد و از مخارج سالش به تنهایی یا با منفعتهای دیگر زیاد بیاید.



1821 خمس ماهی و حیوانات دیگری كه انسان بدون فرو رفتن در دریا می گیرد در صورتی واجب است كه برای كسب بگیرد و به تنهایی یا با منفعتهای دیگر كسب او از مخارج سالش زیادتر باشد.



1822 اگر انسان بدون قصد این كه چیزی از دریا بیرون آورد در دریا فرو رود و اتفاقا جواهری به دستش آید در صورتی كه قصد كند كه آن چیز ملكش باشد باید خمس آن را بدهد.



1823 اگر انسان در دریا فرو رود و حیوانی را بیرون آورد و در شكم آن جواهری پیدا كند كه قیمتش هیجده نخود طلا یا بیشتر باشد چنانچه آن حیوان مانند صدف باشد كه نوعا در شكمش جواهر است، باید خمس آن را بدهد، و اگر اتفاقا جواهر بلعیده باشد احتیاط آن است كه حكم گنج را در آن جاری كنند.



1824 اگر در رودخانه های بزرگ مانند دجله و فرات فرو رود و جواهری بیرون آورد، چنانچه در آن رودخانه جواهر عمل می آید باید خمس آن را بدهد.



1825 اگر در آب فرو رود و مقداری عنبر بیرون آورد كه قیمت آن 18 نخود طلا یا بیشتر باشد باید خمس آن را بدهد و چنانچه از روی آب یا از كنار دریا به دست آورد اگر قیمت آن به مقدار 18 نخود طلا هم نرسد در صورتی كه این كار كسبش باشد و به تنهایی یا با منفعتهای دیگر او از مخارج سالش زیاد بیاید باید خمس آن را بدهد.



1826 كسی كه كسبش غواصی یا بیرون آوردن معدن است اگر خمس آنها را بدهد و چیزی از مخارج سالش زیاد بیاید لازم نیست دوباره خمس آن را بدهد.



1827 اگر بچه ای معدنی را بیرون آورد یا مال حلال مخلوط به حرام داشته باشدیا گنجی پیدا كند یا به واسطه فرو رفتن در دریا جواهری بیرون آورد ولی او باید خمس آنها را بدهد.



6- غنیمت

1828 اگر مسلمانان به امر امام علیه السلام با كفار جنگ كنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند به آنها غنیمت گفته می شود و مخارجی را كه برای غنیمت كرده اند مانند مخارج نگهداری، و حمل و نقل آن و نیز مقداری را كه امام علیه السلام صلاح می داند به مصرفی برساند و چیزهایی كه مخصوص به امام است باید از غنیمت كنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند.



7- زمینی كه كافر ذمی از مسلمان بخرد

1829 اگر كافر ذمی زمینی را از مسلمانان بخرد، باید خمس آن را ازهمان زمین بدهد. و اگر پول آن را هم بدهد اشكال ندارد، ولی اگر غیر از پول چیز دیگر بدهد باید به اذن حاكم شرع باشد، و نیز اگر خانه و دكان و مانند اینها را بخرد، چنانچه زمین آن را جداگانه قیمت كنند و بفروشند باید خمس زمین آن را بدهد. و اگر خانه و دكان را روی هم بفروشند و زمین به تبع آن منتقل شود خمس زمین واجب نیست. و در دادن این خمس قصد قربت لازم نیست، بلكه حاكم شرع هم كه خمس را از او می گیرد لازم نیست قصد قربت نماید.



1830 اگر كافر ذمی زمینی را كه از مسلمانان خریده به مسلمان دیگری هم بفروشد باید خمس آن را بدهد و نیز اگر بمیرد و مسلمانی آن زمین را از او ارث ببرد باید خمس آن را از همان زمین یا از مال دیگرش بدهند.



1831 اگر كافر ذمی موقع خرید زمین شرط كند كه خمس ندهد یا شرط كند كه فروشنده خمس آن را بدهد شرط او صحیح نیست و باید خمس را بدهد ولی اگر شرط كند كه فروشنده مقدار خمس را از طرف او به صاحبان خمس بدهد، اشكال ندارد.



1832 اگر مسلمان زمینی را به غیر خرید و فروش، ملك كافر كند و عوض آن را بگیرد مثلا به او صلح نماید، بنابر احتیاط واجب در ضمن عقد با كافر ذمی شرط كند كه خمس آن را بدهد.



1833 اگر كافر ذمی صغیر باشد و ولی او برایش زمینی بخرد، احتیاط واجب آن است كه تا بالغ نشود خمس زمین را از او نگیرند.



مصرف خمس

1834 خمس را باید دو قسمت كنند : یك قسمت آن سهم سادات است، كه امر آن با حاكم است و باید آن را به مجتهد جامع الشرایط تسلیم كنند و یا با اذن او به سید فقیر یا سید یتیم یا به سیدی كه در سفر درمانده شده بدهند و نصف دیگر آن سهم امام علیه یا به مصرفی كه او اجازه می دهد برسانند، ولی اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدی كه از او تقلید نمی كند بدهد در صورتی به او اذن داده می شود كه بداند آن مجتهد و مجتهدی كه از او تقلید می كند، سهم امام را به یك طور مصرف می كنند.



1835 سید یتیمی كه به او خمس می دهند، باید فقیر باشد ولی به سیدی كه در سفر درمانده شده اگر در وطنش فقیر هم نباشد می شود خمس داد.



1836 به سیدی كه در سفر درمانده شده، اگر سفر او سفر معصیت باشد نباید خمس بدهند.



1837 به سیدی كه عادل نیست می شود خمس داد، ولی به سیدی كه دوازده امامی نیست، نباید خمس بدهند.



1838 به سیدی كه معصیت كار است، اگر خمس دادن كمك به معصیت او باشد نمی شود خمس داد و به سیدی هم كه آشكارا معصیت می كند، اگر چه دادن خمس كمك به معصیت او نباشد، بنابر احتیاط واجب نباید خمس بدهند.



1839 اگر كسی بگوید سیدم نمی شود به او خمس داد مگر آنكه دو نفر عادل، سید بودن او را تصدیق كنند یا در بین مردم به طوری معروف باشد كه انسان یقین یا اطمینان پیدا كند كه سید است.



1840 به كسی كه در شهر خودش مشهور باشد سید است، اگر چه انسان به سید بودن او یقین نداشته باشد، می شود خمس داد.



1841 كسی كه زنش سیده است بنابر احتیاط واجب نباید به او خمس بدهد كه به مصرف مخارج خودش برساند، ولی اگر مخارج دیگری دارد كه به آن محتاج است و بر شوهرش واجب نیست، جایز است شوهر از بابت خمس به زن بدهد كه به مصرف آن مخارج برسد.



1842 اگر مخارج سیدی كه زوجه انسان نیست بر انسان واجب باشد بنابر احتیاط واجب نمی تواند از خمس، خوراك و پوشاك او را بدهد ولی اگر مقداری خمس ملك او كند كه به مصرف دیگری - غیر مخارج خودش كه بر خمس دهنده واجب است - برساند، مانعی ندارد.



1844 احتیاط واجب آن است كه بیشتر از مخارج یك سال به یك سید فقیر خمس ندهند.



1845 اگر در شهر انسان سید مستحقی نباشد و احتمال هم ندهد كه پیدا شود، یا نگهداری خمس تا پیدا شدن مستحق ممكن نباشد، باید خمس را به شهر دیگری ببرد و به مستحق برساند و احتیاط آن است كه مخارج بردن آن را از خمس برندارد و اگر خمس از بین برود، چنانچه در نگهداری آن كوتاهی كرده باید عوض آن را بدهد و اگر كوتاهی نكرده چیزی بر او واجب نیست.



1846 هرگاه در شهر خودش مستحقی نباشد ولی احتمال دهد كه پیدا شود اگرچه نگهداری خمس تا پیدا شدن مستحق ممكن باشد می تواند خمس را به شهر دیگری ببرد و چنانچه در نگهداری آن كوتاهی نكند و تلف شود، نباید چیزی بدهد ولی نمی تواند مخارج بردن آن را از خمس بردارد.



1847 اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، باز هم می تواند خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند، ولی مخارج بردن آن را باید از خودش بدهد و در صورتی كه خمس از بین برود، اگر چه در نگهداری آن كوتاهی نكرده باشد ضامن است.



1848 اگر با اذن حاكم شرع خمس را به شهر دیگر ببرد و از بین برود لازم نیست دوباره خمس بدهد و همچنین است اگر به كسی بدهد كه از طرف حاكم شرع وكیل بوده كه خمس را بگیرد و از آن شهر به شهر دیگر ببرد.



1849 اگر خمس را از خود مال ندهد و از جنس دیگر بدهد، به احتیاط واجب باید از حاكم شرع اجازه بگیرد و باید به قیمت واقعی آن جنس حساب كند، و چنانچه گرانتر از یمت حساب كند، اگر چه مستحق به آن قیمت راضی شده باشد باید مقداری را كه زیاد حساب كرده بدهد.



1850 كسی كه از مستحق طلبكار است و می خواهد طلب خود را بابت خمس حساب كند، بنابر احتیاط واجب باید خمس را به او بدهد و بعد مستحق بابت بدهی خود به او برگرداند. ولی اگر با اذن حاكم شرع باشد این احتیاط لازم نیست.



1851 مستحق نمی تواند خمس را بگیرد و به مالك ببخشد، ولی كسی كه مقدار زیادی خمس بدهكار است و فقیر شده و امید چیز دار شدنش هم نمی رود و می خواهد مدیون اهل خمس نباشد، اگر مستحق راضی شود كه خمس را از او بگیرد و به او ببخشد، اشكال ندارد.



1852 اگر خمس را با حاكم شرع یا وكیل او یا با سید، دست گردان كند و بخواهد در سال بعد بپردازد نمی تواند از منافع آن سال كسر نماید، پس اگر مثلا هزار تومان دست گردان كرده و از منافع سال بعد دو هزار تومان بیشتر از مخارجش داشته باشد، باید خمس دو هزار تومان را بدهد، و هزار تومانی را كه بابت خمس بدهكار است از بقیه بپردازد.